کتاب پستچی 
پستچی، کتابی است برگرفته از زندگی و آثار "پابلو نرودا"، شاعر مبارز اهل شیلی، که دوازده روز پس از قتل دوستش "سالوادور آلنده" می میرد.
این نوشته بازنمایی زندگی مردم شیلی و نحوه ارتباط تنگاتنگ آن ها با پابلو نرودا و اشعار اوست. طنز زیبایی که نویسنده در بیان حوادث دوران قبل از کودتا و شرح دوستی و صمیمیت پستچی و شاعر به کار برده، جذاب است.
«آنتونیو اسکارمتا» در این رمان از چشم یک پستچی جوان که هر روز نامه های بی شمار نرودا را به خانه اش می برد، از آخرین سال های زندگی این شاعر و از چگونگی کودتای پینوشه و قتل آلنده سخن گفته است که از این نظر این ماجرا بسیار شنیدنی است.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

شاعر نگاه خود را به سقف انداخت. به نظر می رسید که چیزهایی را مشاهده می کند که بین تیرهای سقف با نام های دوستان مرده اش می درخشیدند. پستچی از لرزش دیگر او فهمید که گرمای بدن او بالا رفته است. با صدایی بلند ماتیلده را صدا کرد. حضور سربازی که برای تحویل مدرکی به رانندهی آمبولانس آمده بود، اورا منصرف کرد. نرودا کوشش کرد تا به سوی پنجره گامی دیگر بردارد. ولی گویی بحران تنگی نفس بر او چيره شد. برای متوقف کردن آن دانست که توان او فقط در سرش جای دارد. لبخند و صدای شاعر به هنگامی که بدون نگاه با او صحبت می کرد، ضعیف شدند. وخونین، شعری خونین، شعری بر لبهای شاعر نقش بست که خود او هم متوجه سرودن آن نشد. ولیکن ماریو به هنگامی که پنجره را باز کرد و باد سایه روشن را جابه جا کرد آن را شنيد.

من به دریای پیچیده در آسمان باز می گردمسکوت میان این موج و دیگر موج و قله ای پر خطر، برقرار می سازد زندگی می میرد، خون آرام میگیرد تا جنبشی نوین طغیان کند و ندای حق، دوباره طنین انداز شود.)




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب