پشت جلد کتاب آمده است:

فرهنگ در ایران از متن زندگی، کاملا برنخاسته و جای نپرداخته است. این فرهنگ انبوه مصرفی، همسان و یکنواخت است و نشانی از تنوع و جوهر خلاقیت شخصی در آن نیست. معماری روزگار ما بهترین شاهد این مدعاست. نیز تئاتر در ایران به قهقرا رفته است و بعد از آن همه تحولات در دنیای تئاتر، از سر نو به دوره تئاتر روحوضی بازگشته ایم، کتاب نیز بازار بی رونقی دارد. شوق کتاب خواندن در جامعه ما پیوسته تحلیل می رود. اما اگر بخواهیم وضع کنونی فرهنگ را در جهان امروز من جمله در ایران، در یک کلام خلاصه کنیم، باید بگوییم که هنوز نتوانسته ایم زندگی را سراسر به یاری و قدرت فرهنگ دگرگون کنیم و بهبود بخشیم. در واقع هنوز در بسیاری از جوامع صنعتی غرب و شرق چهارچوب زندگی، زشت و بی قواره و بی اندام است. زندگی بی هدف و آرمان، تلویزیون مبتذل و آموزش خالی از محتوای فرهنگی.



کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب