پشت جلد کتاب آمده است:

چند روزی بعدتر وقتی جونکو عصری داشت در ساحل قدم می زد، میاکی را دید که تنهایی گرم برپا کردن آتشی است؛ آتش کوچکی از گنده هایی که خودش جمع کرده بود. جونکوبا میاکی سلام و احوال پرسی یی کرد و بعد پای آتش بهش ملحق شد. کنار او که می ایستاد زوج خوبی می شد برایش؛ جونکو چند اینچی بلندتر بود. دوتایی خوش و بش ساده ای کردند و بعد هم خیره شدند به آتش و هیچ نگفتند. 
- از متن کتاب ۔ 

 




از همین نویسنده: هاروکی موراکامی
از همین مترجم: بهرنگ رجبی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب