پشت جلد کتاب آمده است:

مارسی، تابستان 1940: همه کسانی که تحت تعقیب نازی ها هستند در این گوشه از اروپا جمع شده اند. همه سراسیمه در پی گرفتن ویزا، تهیه مدارک لازم و مهر کردن آنها هستند تا بتوانند به آن سوی اقیانوس پناه ببرند و جان خود را نجات دهند. در این آشوب، آدم هایی که با یکدیگر غریبه اند همگی در کافه های شهر یا در میانه رفتن از سفارتی به سفارت دیگر با هم روبه رو می شوند و برای دقایقی هرچند کوتاه، امید، ترس، رؤیا، یاس و شور زندگی آنها را با یکدیگر پیوند می زند. 
به باور من، این رمان زیباترین اثری است که 
زگرس نوشته است، شک دارم که در ادبیات ما پس از سال ۱۹۳۳ رمان های زیادی با چنین قاطعیت خوابگردانهای نوشته شده و در عین حال تقریبا بی عیب و نقص باشند. داستانی که اینجا روایت می شود، موضوعی که بدان پرداخته می شود، تأثیرگذارتر و روشن تر از هزاران هزار مخالفت و اعتراض قاطعانه به وضعیت انسانی است که تمایل به مهاجرت ندارد ولی مجبور می شود از شرق به غرب فرار کند، و باید برای دریافت چیزی بجنگد. شاید حتی به قیمت 
خون یا جانش- که حتی خوش نیت ترین ماموران نیز نمی توانند آن را صادر کنند: همان ویزای خروجی که هزاران نفر در سال ۱۹۶۰ در مارسی آرزوی گرفتن آن را داشتند و برای گرفتنش زیر بار هر ذلتی میرفتند.» 
هاینریش بل 

 

 




Transit

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب