پشت جلد کتاب آمده است:

آرامگاه چاکرجالی سر راه نازیللی است. از آن روز به بعد دهاتی ها قبر او را همچون آرامگاه اولیاء زیارت می کنند. به تصور آنها خاک مزار چاکرجالی دوا و داروی خیلی از دردها است. آنها می گویند خاک مزار او بیشتر دردهای شان را تسکین می بخشد از جمله: تب نوبه، سوزش و التهاب و... خاک شفابخش.

حال، سال های سال بعد از مرگ چاکرجالی نیز دهاتی هایی که قصد عبور از این راه را دارند، از دور، از یک مسافت نیم ساعته با قدرت تمام فریاد می کشند: «افه چاکرجالی! افه ی چاکرجالی! بگذار رد شویم. ما که غریبه نیستیم





یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب