کتاب شپش پالاس 
کتاب شپش پالاس، رمانی نوشته ی الیف شافاک است که اولین بار در سال 2002 به انتشار رسید. این رمان تکان دهنده و بسیار جذاب به داستان گروهی از افرادی می پردازد که در یک ساختمان زندگی می کنند و همگی با هم، درگیر مسئله ای اسرارآمیز شده اند. بونبون، روزگاری عمارتی باشکوه در استانبول بود اما اکنون به ویرانه ای تبدیل شده که خانه ی ده شخصیت بسیار متفاوت و خانواده هایشان است: افرادی چون معلمی دائم الخمر و علاقه مند به فلسفه، زنی مبتلا به وسواس پاکیزگی و دخترش، یک یهودی که به دنبال عشق واقعی است و بانویی زیبا و ساده دل که گذشته اش، هنوز هم او را رها نکرده است. زمانی که آشغال های عمارت بونبون دزدیده می شوند، مجموعه ای از اتفاقاتی اسرارآمیز به وقوع می پیوندد که همه را برای یافتن حقیقت به تکاپو وامی دارد.

 

الیف شافاک یا الیف شفق، زاده ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه) نویسنده ای ترک تبار است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره ی فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره ی دکترا به استانبول آمد و آینه های شهر را نوشت.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

اليف شافاک نویسنده ترک تبار در استراسبورگ به دنیا آمد. کودکی و جوانی اش را در آنکارا، مادرید، عمان، کلن، استانبول، بوستون، میشیگان و آریزونا گذراند. در رشته ی روابط بین الملل دانشگاه فنی خاورمیانه فارغ التحصیل شد. فوق لیسانسش را در رشته ی مطالعات زنان همان دانشگاه و دکترایش را در حوزهی علوم سیاسی خواند. شافاک دربارهی فکر اولیه ی نوشتن رمان شپش پالاس می گوید: «میدانید چه شد نوشتن این رمان را شروع کردم؟ روزی از روزها که نزدیکی های میدان تاکسیم قدم میزدم، نوشته ای به رنگ سفید دیدم که کنار چشمهای تاریخی حک شده بود: در این مکان درویشی آرمیده است، آشغال نریزید وگرنه به زمین گرم می خورید. شاید ده بیست دقیقه همان جا ایستادم. به این فکر افتادم چطور شده این را نوشته اند، خیال بافتم. و رمان در ذهنم آغاز شد.» از زمانی که نطفه اش با آشغال بسته شده، چه انتظاری می توان داشت؟

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب