پشت جلد کتاب آمده است:

تنها چیزی که در وجود بوری ما ظاهر سه بعد داشت صدایش بود: زنگ دار و خشک از غم و غصه ، تند و تیز مثل فلفل، و چنان زیرکه گوشت تن آدم می ریخت. با همین صدا بود که روزی دوباره موقع جارو کشیدن راه پله، جزئیات مصائب و بد بختیهایی را که بعد از تجزیه و از زمان تبعیدش به کلکته سرش آمده بود یکی یکی تعریف می کرد.

 




Interpreter of Maladies
از همین مترجم: مژده دقیقی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب