پشت جلد کتاب آمده است:

حالا این وسط آقام شده بود شوالیهی خودخوانده ای که این کار را نه برای منفعت شخصی بلکه به خاطر شرفش می کرد و سگ کی باشم اگر بیخود بگویم که هنوز معتقد نبودم این شیوهی مؤثری است و از آن آبی گرم می شود.

با همه ی پیوندهای ویلیام فاکنر (۱۸۹۸- ۱۹۶۲) با اسب و سوارکاری، او به قول خودش تا حد مرگ از اسب می ترسید. حاصل این علاقه ی توام با ترس شد داستانهایی که دربارهی اسبها و تأثیرشان بر زندگی مردم روکنا پاتافا (سرزمین خیالی فاکنر) نوشت که همگی اولین بار در کتاب اسبها و آدمها جمع شده اند، به علاوهی لجستارهای احمد اخوت دربارهی هر داستان، نحوه ی انتخابشان و همچنین تعقیب آدم های داستانی فاکنر در آثار گوناگونش.




short stories
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب