• دسته بندی : کتاب فارسی > رمان ایرانی
  • کد محصول : 1.43860
  • وضعیت : موجود

  • شابک: 9789644487408
  • وزن(گرم): 190
  • تعداد صفحه: 160
  • ناشر:
  • قفسه نگهداری در کتابسرا: B-13-5 | بخش B ستون 13 ردیف 5
  • موجودی: 2
  • توضیح: رقعی شومیز
  • امتیاز:
بازگشت

کتاب بازگشت 
"بازگشت" رمانی است به قلم "گلی ترقی"، نویسنده ی ایرانی ساکن فرانسه، که رمان های جذابی به قلم وی خلق شده است. در رمان "بازگشت"، مقدمه با گفت و گویی میان نویسنده و کاراکتر اول رمان آغاز می شود؛ شخصیتی به نام ماه سیما که او هم همچون "گلی ترقی"، مقیم فرانسه بوده و حالا در دو راهی "بازگشت" به ایران یا ادامه ی زندگی در فرانسه قرار گرفته است. انتخاب ماه سیما، "بازگشت" به ایران بوده و این رمان، روایتی است که "گلی ترقی" از ایام ماه سیما در ایران، شرح داده است.
داستان از جایی شروع می شود که ماه سیما غرق در افکار خود پشت پنجره، به "بازگشت" به ایران یا ماندن در فرانسه می اندیشد. او با هرمز، پسر بزرگش که در آمریکاست سخن می گوید و با امیررضا، همسرش که چندین سال قبل به تهران بازگشته، داخل ذهن خود حرف می زند و به مرور خاطراتی که از سال های مهاجرتش داشته می پردازد. خاطراتی که شامل خروجش از ایران، اقامت در فرانسه، مدرسه رفتن فرزندان، یافتن دوست و آشنای جدید، غربت و دلتنگی های همسرش برای ایران می باشد.
امیررضا برای فروش اموال خود به ایران بازگشت و قرار بود که برگردد اما این اتفاق هرگز نمی افتد و او در وطن خود ماندگار می شود. فرزندان کم کم بزرگ شده و راهی آمریکا می شوند و ماه سیما، تنها و مردد در فرانسه باقی می ماند. او مدام میان رفتن و ماندن در کشمکش است و شرایط خود را در هر دو موقعیت مقایسه می کند. باید دید که آیا "بازگشت" ماه سیمای "گلی ترقی" به ایران دائمی خواهد بود یا او نیز همچون خود نویسنده در فرانسه ماندگار می شود.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

دوستانش اسم او را گذاشته بودند «زن پراکنده) چون هر تکه از وجودش به سوی کسی یا جایی می دوید: به سوی پسرهایش در آمریکا، شوهرش در تهران، خواهرش در کانادا، برادرش در آلمان، و دوستان نزدیکش پخش و پلا در اطراف واکناف جهان. خودش را با نگاه این آدم ها می شناخت. حس می کرد بدون این دیگران کم وكسر دارد، مثل نشانی خانه ای که اسم کوچه باگد پستی اش پاک شده باشد. تیزهوشی و حافظه آن وقت هایش را نداشت. اسم آدم ها، فیلم ها، و عنوان کتاب ها از یادش می رفت. مطمئن بود این فراموشی زودرس، این حواس پرتی و سرگشتگی، به خاطر زندگی در جایی ست که جای واقعی او نیست. باید بر می گشت اما... هزار باید و نباید و شاید به این «اما»، به این سه حرف کوچک، آویزان بود. اگر بر می گشت و می دید در شهر خودش هم غریبه است، اگر زبان دوستان قدیمی اش را نمی فهمید و می دید قبولش ندارند، اگر حرف هایی که پشت سر امیررضا می زدند حقیقت داشت؟ اگر اگر اگر... ماه سیما جواب درستی برای این پرسش ها نداشت. ایستاده بود سر دوراهی، دو نیمه دودل. 
به اعتقاد من، تصویر روی جلد راهی است برای درک معنا و مفهوم داستان تصویر روی جلد این کتاب اثری است از شاگال. زنی را نشان می دهد که پاهایش از زمین کنده شده، معلق در هواست. مثل ماه سیما که همواره در عالم خیال و رؤیاست. اما انگشتش متصل به مردی ست که روی زمین ایستاده - مردی شبیه به امیر رضا. مردی باگت سبز و لبخندی بزرگ. می خواهد به ما بگوید خوشبخت است. اما نیست. ما از زندگی اش خبر داریم. نمی تواند فریبمان بدهد. 

 




return
کتابهای مرتبط

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب