پشت جلد کتاب آمده است:

ادبیات داستانی روسیه ، نسبت به دیگر کشورهای اروپایی دیرتر و با تأخیر بسیار از مه های قرون وسطا به در آمد. اما از قرن هجدهم و به خصوص از اوایل قرن نوزدهم ، آثار برخاسته از تخیل عرضه شده از نویسندگان این دیار به خوبی در حد رقابت با اثر های ادبی کشورهای اروپایی بودند. در دهه پایانی قرن هجدهم و سه دهه نخست قرن نوزدهم، کارامازین که نوعی مرحله گذر را فراهم می آورد، خود را می قبولاند. اما پوشکین ، که به نوبت از ولتر، بایرون و میتسکیه ویچ پیروی می کرد و در عین حال از ادبیات عامیانه دیارش اشباع شده بود، در زمینه ادبیات داستانی نیز مانند شعر ، اثری درخور رقابت با اثر های برجسته اروپایی می آفرید. لرمونتوف که اگر بیشتر می زیست احتمالا می توانست بر او پیشی بجوید در حد خالق بوریس گود ونوف جلوه می کرد. در دوران این دو، ادبیات داستانی روسیه، ترسیم کننده وضعی اجتماعی می شد که در آن تمدن وتوحش با هم در تقابل بودند. تورگنیف که فرانسوی ترین نویسنده روس لقب گرفته ، به گونه ای جذاب زندگی روستاییان ونیز نجیب زادگان را توصیف می کرد. تولستوی، پیر دیر و استاد ادبیات روس در آستانه انقلاب، تمام جنبه های زندگی روسی، حتی زندگی انسانی را در بر می گرفت. و بالاخره باید از داستایفسکی یاد کرد که در درجه اول چون نقاش بینوایان و کسانی که خودش آنان را تحقیر شدگان می خواند، در نظر گرفته می شود. نویسندگانی چون گوگول، نکراسوف، چخوف، گورکی و ... نیز کسانی نیستند که از یاد برده شوند. در مجموع، در آستانه انقلاب، ادبیات روسیه از وضع بسیار خوبی برخوردار بود

 




Collections of stories
از همین مترجم: قاسم صنعوی

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب