کتاب ایل دورو
اغلب لارنس را با هنرمندی دانسته اند که ایده های فلسفی او دست به تخریب رمان هایش زده اند یا او را فیلسوفی دیده اند که دست بر قضا ایده هایش سر از آثار ادبی او درآورده اند. البته هیچ یک از این دو دیدگاه وافی به مقصود نیست و از انصاف به دور است و نمی تواند یگانگی آن دو و پیچیدگی شان را در نگاه و نگرش و بینش او تبیین کند. علی ای حال، همین بس که بدانیم دی. ایچ. لارنس در مکتب فیلسوف شاعران رمانتیکی چون بلیک، کولریج و کارلایل می نشیند و در کنار متفکران نهان بین و ژرفنگری چون نیچه، هراکلیتوس و یاکوب بوهمه جای می گیرد. در چنین متنی است که میتوان جایگاه او را در سنت شاعرانگی پیام آوری با هم روزگارانش الیوت و پیتس به مقایسه گذاشت و مقابل نشاند. آنجا که خواننده انتظار دارد نثر لارنس، فی المثل در جستارهای استدلالی او، کاملا استعاری باشد واقعأ نثرش به غایت و از بن استعاری ست. همین تناقض است که لارنس از آن بهره می جوید. در کل نوشته های گوناگون لارنس استعاره و بوطیقا و شعریت و فلسفه عجیب در هم تنیده اند. او به هیئت کسی در می آید که زورق استعاره را از کرانه ریطوریقایی خود جدا می سازد: سبک ممتاز و شاخص او رقم و نشان کسی است که تحلیلی نمی اندیشد که شاعرانه و بوطیقایی اندیشه می کند؛ همین است که متفکر -شاعر است.

 

دیوید هربرت لارنس معروف به دی اچ لارنس، زاده ی 11 سپتامبر 1885 و درگذشته ی 2 مارس 1930، نویسنده، شاعر، نقاش، مقاله نویس بریتانیایی و یکی از معتبرترین چهره های ادبیات زبان انگلیسی بود.لارنس در خانواده فقیری در شهر ایستوود ناتینگهام شایر در سال ۱۸۸۵ میلادی دیده به جهان گشود. وی پس از مدتی آموزگاری در سال ۱۹۱۱، نخستین داستان خود را به نام طاووس سفید نوشت. پس از آن، او در سال ۱۹۱۹ به اروپا و استرالیا و آمریکا سفر کرد و در این مدت داستان های بسیاری منتشر کرد که از میان آنها می توان به پسرها و عاشق ها و رنگین کماناشاره کرد. وی در نمایاندن غرایز حیوانی و همچنین عواطف بشری مهارت ویژه ای داشت. شیوه نگارش او ساده و داستان هایش انتقادی و لطیف است. دی اچ لارنس که در زمره بهترین نویسندگان قرن بیستم به حساب می آید، بخشی از شهرت و اعتبارش را به دلیل نگارش داستان های بحث برانگیزی که در زمان خودش «غیراخلاقی» خوانده می شد، به دست آورده است. از آثار معروف او می توان به «رنگین کمان»، «طاووس سفید»، «پسرها و عاشق ها» و «زن های عاشق» اشاره کرد. اما معروف ترین اثر او «عاشق خانم چترلی» است. انتشار این رمان به دلیل در بر داشتن صحنه های عیان جنسی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ممنوع بود.

 

پشت جلد کتاب آمده است:

مضافا می دانستم خیلی زیاد دوستم دارد، تقریبا عاشقم بود، که باز این هم غریب بود و گیج کننده. انگار کن که او فری و فاون بود و فاقد روح. منتها نوعی حس غمزدگی ژرف به من منتقل می کرد، غمزدگی ای که مانند برق اشیا می درخشید. خودش بی غم بود. یک جور سرشاری در وجودش بود، در دنیای سست بنیان که ساکنش بود و غم را در آن راه نبود. آن دنیا بسیار سرشار و بسیار قاطع و بسیار مشخص بود. در آن نه تمنایی بود، نه ابهامی که با تیرگی آمیخته باشد... چون صخره ای نیم شفاف، و چون شبی روشن در مهتاب، روشن و زیبا بود. گویی بلوری بود که به ریخت نهایی خود رسیده و دیگر به کمال رسیده است.

 




Il Duro

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب