پشت جلد کتاب آمده است:

ولادیمیربارتول در رمان الموت، حسن صباح و جنبش اسماعیلیه را از زاویه ی خاصی می نگرد و به ذوق خود طرحی از جهرمی حسن می کشد که هول آفرین، اما پرمعنا و جذاب است. نویسنده در این رمان برخلاف تصور گروهی از خوانندگان، قصدتاریخ نویسی ندارد. بلکه او با دقت و وسواسی شگفت آور به نقل جزئیات وقایع می پردازد، و گاهی چنان ریزه کاری می کند که ما را به حیرت می اندازد و بیرحمانه ترین صحنه ها را با چنان ظرافت شاعرانه ای می آمیزد که خواننده احساس نفرت نمی کند، بلکه به تردید می افتد و مجذوب می شود و به فکر می رود. حسن صباح در این رمان گاهی عظمتی غول آسا می یابد و با آن که فریفتگان و فدائیانش را زیر پاله می کند، هرگز ابعاد انسانی و معنوی اش را از دست نمی دهد.

نویسنده برای نوشتن رمان الموت بی تردید اسناد تاریخی مربوط به این دوران را دقیقا مطالعه کرده و با افسانه های پیرامون آن آشنا بوده است.

در رمان الموت گاهی تاریخ با افسانه می آمیزد و گاهی حوادث از واقعیات تاریخی دور می شود اما داستان آن قدر جذاب و پرکشش و هیجان انگیز است که هرکس چند صفحه اول آن را بخوانددیگرنمی تواند کتاب را رها کند و با امواج پرخروش حوادث همراه می شود و بی صبرانه تا پایان پیش می رود.

 




Alamut

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب