کتاب سه بار سپیده دم

«سه‌بار در سپیده‌دم» کتابی است که نخست در انتهای داستان «آقای گوآین» نامش برده می‌شود. در حقیقت چنین کتابی وجود نداشته است. در داستانی متولد می‌شود و بعد نویسنده کتاب را واقعاً می‌نویسد. «سه‌بار در سپیده‌دم» داستانی است از سه داستان به‌هم‌پیوسته و مستقل، همگی در سپیده‌دم رخ می‌دهند. در دریایی از پوچی، هیجان و رنگ و حادثه می‌آفرینند. باریکو در ابتدای کتاب چنین نوشته است:
این صفحات به‌احتمال زیاد داستانی را حکایت می‌کنند که به‌هرحال هرگز نمی‌تواند در واقعیت روی دهد. در حقیقت داستان روایت‌گر دو شخصیتی است که سه بار با یکدیگر ملاقات می‌کنند اما هربار وضعیت یکی‌ است و نخستین بار، آخرین بار است. آن‌ها این کارها را انجام می‌دهند زیرا در یک وضعیت استثنایی  و غیرطبیعی زندگی می‌کنند به‌طوری‌که می‌توان بیهودگی و پوچی را در تجربیات روزمره جست‌وجو کرد. روایتی منحصربه‌فرد، گاه‌وبی‌گاه و این یکی از امتیازات آن است.

پشت جلد کتاب آمده است:

بعد از دقایقی مرد آهسته به سمت او آمد و کنار در ماشین ایستاد. زن ماشین راروشن کرد و پنجره را پایین داد، اما نه کاملا. مرد يك دستش را روی آن تکیه داد. بعد گفت: خیلی باد می آید. شاید بتوانی از خلیج کوچك خارج شوی. زن چیزی نگفت. 
نگاهش به خانه خیره مانده بود. مرد گفت: تو امشب از این جا می روی، هرگز چیزی پیش نخواهد آمد. سپس زن به او نگاه کرد و همان چهره ای را دید که چندین بار دیگر دیده بود، دندان های نامرتب، چشمهای آبی، لبهای پسرانه، موهای کوتاه روی سرش. چند دقیقه طول کشید تا چیزی بگوید. در حالی که به ماندگاری مرموز عشق در زندگی فکر می کرد که هرگز به پایان نخواهد رسید.

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب