گریزاز سرزمین امن



"گريز از سرزمين امن"، داستان زندگي "ريچارد باخ" نويسنده کتاب است. باخ از طريق کودکي به نام "ديکي"، تجربيات، احساسات، خاطرات تلخ و شيرين، شکست‌ها و موفقيت‌هاي خود را بيان مي‌کند. باخ در اين رمان معتقد است: "نبايد به شرايط موجود و محيط امن دل بست و از تغيير هراس داشت. بيشتر اوقات براي پيشرفت در زندگي، ناچار بايد از محيط، بار سفر بست. کودک بايد آغوش امن مادر و محيط خانه را ترک کند و به مدرسه برود تا به تحصيل علم بپردازد. بايد محيط نسبتا امن مدرسه را ترک کند و به محيط پر دلهره اجتماع قدم بگذارد تا زندگي مستقل خود را آغاز کند و اين امر به نظر او در بسياري از مراحل ديگر زندگي از جمله شغل، محل زيست و غيره نيز صادق است....".
336 صفحه - رقعي (شوميز)

یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب