پشت جلد کتاب آمده است:

فرانسوا پتیس دلاکروا در ۱۷۱۰م. هزار و یک روز را که ادعا می کرد ترجمه ی کتاب مجموعه داستان فارسی (عصر صفوی درویش مخلص است، شش سال پس از نشر «هزار و یک شب» آنتوان گالان، به همان سبک و سیاق، به فرانسوی منتشر کرد و به زبان های دیگر نیز ترجمه شد. اصل نایافته ی «هزار و یک روز» همواره در گمانه زنی بوده است. این کتاب با ترجمه ی محمد حسن میرزا کمال الدوله و محمد کریم خان قاجار در ۱۸۹۶م. از فرانسوی به فارسی ترجمه شد.

در «هزار و یک روز» فرخناز با دیدن خوابی از مردان متنفر می شود. او خواب می بیند که ماده گوزنی، گوزن نری را که به دام صیاد افتاده است نجات می دهد اما هنگامی که ماده گوزن در پی این فداکاری، اسیر بندهای صیاد می شود و گوزن نر او را به حال خود می گذارد و می گریزد. با این خواب، فرخناز به مردها بی اعتماد و از ازدواج رویگردان می شود. دایه جرعه بخش با روایت داستان هایی تو در تو از وفاداری مردان عاشق، نظرش را تغییر می دهد.

اهمیت «هزار و یک روز» تنها وجه ادبی آن نیست بلکه آیینهای ژرف نما و منبعی ارزشمند برای درک تاریخ اجتماعی مردم است، دیگر آن که راوی داستانش مانند «هزار و یک شب» زن است؛ یکی برای زنده ماندن قصه می گوید و دیگری برای تغییر از ادبیات بهره می برد.

 




یک بررسی بنویسید

توجه : HTML بازگردانی نخواهد شد!
    بد           خوب